نگاهی به قلبم که میکنم جز امتداد لحظه های سبز ...رخصت با تو بودن مانده و.....
هوای با تو بودن
به سرا پرده قلبم آهی و نگاهی لحظه ای نگریستم و تمنای لحظه های گذشته را به این قدوم مزین کردم پس نفسی عمیق بر آوردم از جاری وجودم و یکصدا فریاد برآوردم
بمان !!!
خنده ای تلخ نصیبم شد از تمام آنچه هدیه میتوانستی کرد...
و مرا بغضی سنگین در گلو شکست
به پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست...
چراغ ساحل آسودگیها در افق پیداست....
در این ساحل که من افتاده ام خاموش......
دلم تنها....غمم دریاست!!!
سلام دوست من خوش اومدی
سلام ممنون
سلام نیومدی که بری احیانا ؟ اینبار ؟
سلام
ببخشید !!!!