-
قبل از ازدواج بعد از ازدواج!!!
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 00:20
قبل از ازدواج پسر : بالاخره موقعش شد... خیلی انتظار کشیدم!! دختر : میخوای از پیشت برم؟ پسر: حتی فکرشم نکن! دختر: دوسم داری؟ پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز! دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟ پسر: نه! برای چی میپرسی؟ دختر: منو میبوسی؟ پسر: معلومه! هر موقع که بتونم. دختر: منو میزنی؟ پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!...
-
باران شست!!!
سهشنبه 19 بهمنماه سال 1389 01:15
آمدم بگویم دوستت دارم!!! یادم افتاد به تعرفه جدیدآب و برق و گاز !!! بنزین ۷۰۰ تومنی .... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قبض نوشت: از دستان گرم تو کودکان توامان آغوش خویش قصه ها...
-
روبه و زاغ
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 00:12
یادش به خیر... هیچوقت نفهمیدم این داستان برای یه بچه دوم دبستانی چه پیامی میتونه داشته باشه.... اما داستان امروز ماست تا دهان باز کردیم که خوش الحانی کنیم پنیر از کف دادیم و روبهک خندید
-
زمستان خیالم
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 23:16
نگاهی به قلبم که میکنم جز امتداد لحظه های سبز ...رخصت با تو بودن مانده و..... هوای با تو بودن به سرا پرده قلبم آهی و نگاهی لحظه ای نگریستم و تمنای لحظه های گذشته را به این قدوم مزین کردم پس نفسی عمیق بر آوردم از جاری وجودم و یکصدا فریاد برآوردم بمان !!! خنده ای تلخ نصیبم شد از تمام آنچه هدیه میتوانستی کرد... و مرا...